دولت وبلاگی
سلام به دوستای گل خودم
بله بالاخره ما اومدیم خونه خودمون مستقر شدیم
نه اینکه خونه نداشته باشیم نه اما نیست که اجارهها رفته بالا
هزینه زندگی هم سرسام آور شده دیگه هزینه و پول کار خبری هم کفاف اون خونه را نمیداد
این شد که اومدم بیرون و اون خونه را با تمام خاطراتش از سال 87 رها کردم و به اینجا اومدم
وقتی اولین وبلاگم را ساختم ترم اول دانشگاه بودم سرم درد میکرد واسه ایدهآلیست نگاه کردن به همه چی از آب و هوا بگیر تا زاویه انحراف کره زمین
سرت را درد نیارم این شد که یه وبلاگ راه انداختم و اسمش را هم گذاشتم سقوط آزاد به این معنای که برای خودم تعریف کنم کجام؟،کیم؟ و چیکار میکنم؟
اگه سروکارت با بچه های علوم سیاسی باشه حتما میدونی نیست یکم از نظر هوشی از مردم دیگه بالاترن کلا یه مدل دیگه فکر میکنن
با بچه های ورودیمون یه دولت وبلاگی راه انداختیم، یه پرزیدنت داشتیم من وزیر آموزش و پرورش بودم ودوستان دیگه هم سمت های مختلفی تو این دولت داشتند روزگاری بود یادش بخیر
این واقعیته گفتن نگیم شما هم از ما نشنیده بگیرید اما دولت جدید اصلا طرح و ایده اش را از ما گرفت تازه مدارکش هم موجوده آخه نسیت دانشگاه مفید سیاستهاش هم جهت با دولت بود اینه که من مطمئنم کار ما تاثیر داشته
حالام پیشنهاد من چون ما تو این زمینه تخصص داریم و اصلا تجربه کاری دولت وبلاگی را داشتیم بیایم باهم به این دولتمردانمون که میخوان دولت فیس بوکی راه بندارن مشورت بدیم
یه درصد فکر نکنید الان دنبال موقعیت هستم ها نه اصلا اینطور نیست به قول شیخ حسن خودمون دیگه نباید اندیشهها زیرزمینی بشه
در پایان جا دارد اعلام کنم بگم از دوستانی که مایل به زمینه همکاری در دولت وبلاگی دارن دعوت به همکاری میکنم ببینید
منتظر نظرات زیباتون هستم *